سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
پروانه - آینه
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • سلام

    از انرژی هسته ای بدم می اد

    از جام جهانی با همه توپ زناش متنفرم

    هرگز لب به هیچ کیک زردی نمی زنم

    اینقدر مشغول ومشعوف انرژی هسته ای شدیم که حتی یادمون رفت روز راه پیمایی بگیم

    مرگ بر اسرائیل

    آخه من نمی دونم انرژی هسته ای مهمتره یا تاریخ اسلام

    اصلا تاریخ اسلام نه یک ملت مسلمون که مورد ستم واقع شدن آخه چرا ما مسلمون ها باید اینقدر بی خیال بشیم تا یک سری آدم بی هویت به خودشون اجازه بدن تا این حد به مقدسات اسلام توهین کنند .

    خطر صهیونیست ها خیلی بیشتر از نداشتن انرژی هسته ای است .

    اگه قراره به قیمت فراموش شدن دنیای اسلام هسته ا ی بشیم پس چه بهتر که اصلا انرژی هسته ای نداشته با شیم .

    در آخر باید یاد اوری کنم حضرت علی (ع) هنگامی که   در یکی از بلاد اسلامی ستمگران خلخال از پای یک زن یهودی در اوردن فرمودن :اگر از این غصه کسی دق کند به حق است انوقت ما مسلمون ها رو چی شده که اینقدر بی خیالیم .

    اللهم عجل لولیک الفرج  



    پروانه ::: پنج شنبه 85/11/26::: ساعت 8:11 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    امام واسراف

    آقای رضوانی مسئول مالی ودیگر کارهای امامپ بودند . یک بار روی یک پاکت چیزی نوشتند وبرای حضرت امام فرستادند حضرت امام در یک کاغذ کوچک جواب دادند و در زیر آن نوشتند «شما در این کاغذ کوچک هم می توانستید بنویسید .» لذا آقای رضوانی ،خرده کاغذ ها را جمع وجور می کرد ودر کیسه ای می گذاشت ،و وقتی می خواست برای حضرت امام چیزی بنویسد بر روی آن کاغذ ها می نوشت وبرای ایشان می فرستاد و حضرت امام هم زیرش جواب می نوشتند .

    انفاق در راه خدا

     در خمین از مرحوم پدرشان ارثیه ای به ایشان رسیده بودبه نماینده خود نوشتند:جناب عالی وکیل هستید زمین های متعلق به این جانب را هر چند ناقابل است هر طور صلاح می دانید بین فقرا تقسیم کنید و تنلیک آنان نمایید ،چه ساختمان شده باشد ،یا نشده باشد.

    فعلا اینها رو بخونید تا بعدا بگم



    پروانه ::: چهارشنبه 85/11/18::: ساعت 2:48 عصر
    نظرات دیگران: نظر

      برای امام زین العابدین(علیه السلام)

     پیش چشمم توراسربریدند

     دستهایم ولی بی رمق بود

     بر زبانم در آن لحظه جاری

     «قل اعوذبرب الفلق»بود

     

     گفتی:«آیاکسی یار من نیست؟»

     قفل بر دست ودندان من بود

     لحظه ای تب ،امانم نمی داد

     بی تو آن خیمه زندان من بود

     

     کاش می شد که من هم بیایم

     در سپاهت علمدار باشم

     کاش تقدیرم از من نمی خواست

     تا که در خیمه بیمار باشم

     

     ماندم ودر غروبی نفس گیر

     روی آن نیزه دیدم سرت را

     ماندم و از زمین جمع کردم

     پاره های تن اکبرت را

     

     ماندم وتا ابد دادم از کف

     طاقت وتاب، بعد از اباالفضل

     ماندم و ماند کابوس یک عمر

     خوردن آب بعد از اباالفضل

     

     ماندم وبغض سنگین زینب

     تا ابد حلقه زد بر گلویم

     ماندم و دیدم افتاده بر خاک

     قاسم ،آن یادگار عمویم

     

     گفتم ای کاش کابوس باشد

     گفتم این صحنه شاید خیالی است

     یادم از طفل شش ماهه آمد

     یادم آمد که گهواره خالی ست

     

     

     پیش چشمم توراسربریدند

     دستهایم ولی بی رمق بود

     بر زبانم در آن لحظه جاری

     «قل اعوذبرب الفلق»بود

     

                                         افشین علا

     



    پروانه ::: پنج شنبه 85/11/12::: ساعت 10:8 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    اعدام صدام جلوهای از انتقام خداوند

    هر چند باور کردنش غیر ممکنه ولی حداقل یکی از ستمکاران شرش کم شده

    ولی واقعیت اینه که عقل آدم نمی پذیره به همین راحتی کسی رو که تا حالا ازش طرفداری می کردن بکشن .

    یا کاسه ای زیر نیم کاسه اس یا ..........

    اصلا نمی شه بهش فکر کرد .



    پروانه ::: دوشنبه 85/10/11::: ساعت 12:3 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    سلام

    خواستم در باره فلسطین بنویسم جنگ لبنان شروع شد، خوب بود ولی همه به فکر شیعیان بودن نمی شد از غیر شیعه گفت.

    بعد دیدم تو کشور خودم اطرافم مشکل زیاده البته هر جای دنیا که بری مشکل هست ولی بعضی مشکلات خیلی فرق داره انگار یکی عمدا اونهارو درست می کنه گفتم ببینم سر منشا مشکلات چیه دیدم دست اسرائیل ویهود تو کاره، قرآن باز کردم دیدم نوشته مشکلات مسلمانان از یهوده با خودم گفتم خدا وپیغمبرش که ملت رو رها نمی کنن به حال خودشون حتما یک راهی به مسلمونانشون دادن. 1400 ساله که اسلام آومده ولی بعد از این همه سال حتی یک کلمه از کتابش هم جابه جا نشده فهمیدم من بی خود نگران بودم ما نباید خودمونو مشغول این چیزا کنیم ما باید برا مقابله دینمونو کاملن بشناسیم سخته ولی ممکنه برا رسیدن به این موضوع می شه از نمونه امروزی ایمان ومومنین کمک گرفت که همه هم می دونند که بر حقند

    شهدا ء نمونه امروزی ایمانند رفتم دنبال زندیگینامه شهدا تصمیم گرفتم از شهدا بنویسم

    -------------------------------------------------------------

    هر کس توی شهرشون شهیدی هست که خیلی کرامات داره لطفا زندگینامه اون شهید را در اختیار بقیه دوستان هم قرار بده

    این کار احتیاج به همکاری صمیمانه شما داره حتما نظر بدید

    یاعلی



    پروانه ::: چهارشنبه 85/10/6::: ساعت 1:16 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    <   <<   11   12   13   14      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 10

    بازدید دیروز: 61 کل بازدید :144181

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    پروانه - آینه
    پروانه
    ای خدا ما را کربلایی کن بعد از آن با ما هر چه خواهی کن

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    پروانه - آینه

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<